۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

تفاوت بین ادمها فقط؟؟؟



    یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور و ... یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا و ... یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خرحمال و ... یا کمتر کار میکنن که بهشون میگم تنبل و ... یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر و ... یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو و ... یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پرافاده و ... یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو و ... یا از من شجاع ترن که بهشون میگم بی کله و ... یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه و ... یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و ... یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم خسیس و ... یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ و ... یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی و ... یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت و ... یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق ... کلا معیار همه چیز من هستم و نه حقیقت


۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

بهترین دین


مکالمه‌اى بين لئوناردو باف و دالايى‌لاما

لئوناردو باف يک پژوهشگر دينى معروف در برزيل است. متن زير، نوشته اوست:
در ميزگردى که درباره «دين و آزادى» برپا شده بود و دالايى‌لاما هم در آن حضور داشت، من با کنجکاوى، و البته کمى بدجنسى، از او پرسيدم: عالى جناب، بهترين دين کدام است؟
خودم فکر کردم که او لابد خواهد گفت: «بودايى» يا «اديان شرقى که خيلى قديمى‌تر از مسيحيت هستند.»
دالايى‌لاما کمى درنگ کرد، لبخندى زد و به چشمان من خيره شد ... و آنگاه گفت:
«بهترين دين، آن است که از شما آدم بهترى بسازد.»
من که از چنين پاسخ خردمندانه‌اى شرمنده شده بودم، پرسيدم:
آنچه مرا انسان بهترى مى‌سازد چيست؟
او پاسخ داد:
«هر چيز که شما را دل‌رحم‌تر، فهميده‌تر، مستقل‌تر، بى‌طرف‌تر، بامحبت‌تر، انسان دوست‌تر، با مسئوليت‌تر و اخلاقى‌تر سازد.
دينى که اين کار را براى شما بکند، بهترين دين است»
من لحظه‌اى ساکت ماندم و به حرف‌هاى خردمندانة او انديشيدم. به نظر من پيامى که در پشت حرف‌هاى او قرار دارد چنين است:
دوست من! اين که تو به چه دينى اعتقاد دارى و يا اين که اصلاً به هيچ دينى اعتقاد ندارى، براى من اهميت ندارد. آنچه براى من اهميت دارد، رفتار تو در خانه، در خانواده، در محل کار، در جامعه و در کلّ جهان است.
به ياد داشته باش، عالم هستى بازتاب اعمال و افکار ماست.
قانون عمل و عکس‌العمل فقط منحصر به فيزيک نيست. در روابط انسانى هم صادق است.

اگر خوبى کنى، خوبى مى‌بينى
و اگر بدى کنى، بدى.
هميشه چيزهايى را به دست خواهى آورد که براى ديگران نيز همان‌ها را آرزو کنى.
شاد بودن، هدف نيست. يک انتخاب است.

«هيچ دينى بالاتر از حقيقت وجود ندارد.

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

خواب الود

گاش می نابی میافتم تا دمی بیشتر از هر شب مست و سست و کرخ میشدم فراموش میکردم خودم را خودت را مستانهایمان را و سالروز فراموش شدگان را گاش خاموشی را میشنیدیم گاش به یاد دریا غروب خورشید را به رخ دریا نمیکشیدیم و همرنگ ماه نمیشدیم توی شب سیاه گاش بی خبر از رهرو نمیشدیم که ما نیز رهرویی هستیم اما مست و خرمان در زلزله های روز و شب با فاصله ها نیز هم بستر میشدیم برای گذر از حال تا دمی دیگر و می غلیظ تر از هر اب
شبرو خواب الود

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

روزگار سلام  احوالی از ما نمیپرسی دلم بد جوری شور میزنه اما میدونم توش خوبی است برام به نیکی یاد کنید شاید شادی باشه شاید زندگی اما سر خوشم
مرسی روزگار 

۱۳۸۹ اسفند ۱۳, جمعه

خداوند

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود


یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود


خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس



بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار


و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!

چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند


مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟! 


از سخنان ملاصدرای شیرازی